کاش میرفتم یه گوشه حیاط...
کز میکردم کنج دیوار...
زیرآفتاب داغ...
و آروم آروم آب میشدم...
تا حداقل دلت میسوخت برام...
ومیومدی دستمو محکم می گرفتی...
ومیبردیم هرجایی که خودت میری...
هرجایی که توش آرامش تو باشه...
واحساسی مبهم وشیرین بینمون درجریان باشه...
آه...
کاش وقتی صدات میکنم بشنوی...
کاش انقد کم طاقت نباشم...
کاش هوا انقدر گرم و آزاردهنده نبود...
+یه حس بی رحم هست...که انگار منو رها کردی...آه...
نظرات شما عزیزان:
سلام بعد از مدت ها من اومدممممممم
پاسخ: چه عجببببب! :)))))))
پاسخ: :)
دوس دارم بمونه خُب. ؛؛)
پاسخ: بعلههههههههههههه که میتونی... :)
پاسخ: آرههههههه...اصن یه فازی میده! :)))))))
طاقت و صبر و قرارم دلم و یار و دیارم همه چیم رفته ز دستم تو بزن تا من برقصم
پاسخ: چقد جواده شعره! :))))))))))))) :]]]]]]]]]]]]
موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،